امید صباغ نو

به تب و لرز تلخ تنهایی،به سکوتی که نیست عادت کن

درد وقتی رسید و فرمان داد،مثل سرباز خوب اطاعت کن

 

سعی کن وقت بی کسی هایت،گاه لبخند کوچکی بزنی!

فکر فردای پیری ات هم باش...گریه هم میکنی قناعت کن...

 

زندگی میرود به سمت جلو،تو ولی میروی به سمت عقب

شده ای عضو "تیم یک نفره"،پس خودت از خودت حمایت کن

 

بین تن های خالی از دل خوش،هی خودت را بگیر در آغوش

دزدکی با خودت برو بیرون،و به تنهایی ات خیانت کن...

 

گرچه خو کرده ای به تنهایی،گرچه این اختیار را داری

گاه و بیگاه لذت غم را،با "رفیقان دوست" قسمت کن...

 

شعر تنها دلیل تنهایی است...هر زمان خسته شد دلت برگرد

ماشه را سمت دفترت بچکان،

شعر را

تا همیشه

راحت کن!...

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : پنج شنبه 28 تير 1397 | 13:34 | نویسنده : roshanak |
.: Weblog Themes By VatanSkin :.